معلم، ایثارگر راه تربیت

معلمان انسانهایی هستند فداكار و از خودگذشته كه در راه تعلیم و پرورش انسانهایی بهتر، از جوانی و جان خود به راحتی گذر می كنند و نمونه بارز آن معلم فداكار 'حمیدرضا گنگوزهی' است كه برای حفط جان دانش آموزان در اوج جوانی از جان خود گذشت.

به گزارش جاذبه های شهر کردکوی به نقل از ایرنا باران می بارد و گردبادی سخت در حال نوردیدن دیوارهای خاكی و فرطوت كنار مدرسه روستای نوكجو در نقطه صفر مرزی ایران و پاكستان از توابع شهرستان خاش در 180 كیلومتری جنوب زاهدان مركز سیستان و بلوچستان است.
امروز نخستین روزهای درسی پس از تعطیلات نوروزی است و حمیدرضا گنگورهی معلم مدرسه نیز با روحیه ای شاد به مدرسه آمده، شاید امروز در مسیر نم دار و خیس مدرسه برای بازگشت برنامه ریخته بود و با خود می گفت ساعت آخر یادم باشد كمی بیشتر به بچه ها استراحت بدهم.
زمان گذشت و ساعت موعود رسید، گردبادی سخت و بی رحم دیوارهای نم كشیده از باران را تكان می دهد و چند كودك در سایه دیوار بی خبر از خطر آن نشسته اند، كودكان غرق دنیای شیرین كودكی با خود می خندند و چشمانشان برق می زند اما در آن لحظه تنها حمیدرضا و همكارش متوجه خطر شدند، هیچ كس نمی داند در آن لحظه به برنامه هایی كه ریخته بود فكر می كرد یا نه، بی درنگ خود را به كودكان رسانده و پس از نجات كودكان خود گرفتار آوار سنگین شدند و یكی از دو معلم در راه علم و دانش جانانه جان خود را فدا كرد و دیگری مجروح و به بیمارستان منتقل شد.
'الف، ب، پ.. تكرار كنید' و این صدایی است كه هنوز از حمیدرضا در كلاس ها به گوش می رسد، گرچه مهر سال بعد به كلاس های روستا نمی آید اما صدایی كه تا پیش از این از نای گرم و پر حرارت حمیدرضا می آمد هم اینك در گوش زمان فریاد كرده و خود را جاودانه ساخته است.
شنیده بودم كه می گویند معلمان شغل راحتی دارند، حقوق می گیرند، تعطیلات زیادی دارند و چه و چه...، اما نمی دانستم شهادت نیز جزئی از پیشه معلمی است و هرگز نخواهم دانست حمیدرضا در آن لحظه چه احساسی داشت كه برای نجات انسانهای دیگر عاشقانه و بی ادعا جان جوانی خود را تقدیم كرد.
عبدالرئوف شهنوازی تنها كسی است كه خوب او را درك كرد زیرا او نیز برای نجات كودكان در آنجا بود و تنها چند قدم تا فدا كردن جان فاصله داشت و در این حادثه مجروح شد.
قشر معلم دردها و سختی های زیادی تحمل كرده اند اما هرگز از رشد و پیشرفت دانش آموزان و حتی حفظ جان آنان غافل نشده اند و گاه برای نجات دانش آموزان چون فرزندان خویش از جان شیرین مایه گذاشته اند و رشادت حمیدرضا و عبدالرئوف گواهی است بر از خودگذشتگی و روح بزرگ این قشر بی ادعا.
گرچه حمیدرضا رفت اما برای كودكان روستای نوكجو و تمام مردم دنیا بر اساس وظیفه و رسالت خویش یعنی تعلیم و تعلم یك درس با ارزش بجای گذاشت و آن هم «ایثار» بود.
شمع شدی، شعله شدی و سوختی تا هنرت را به من آموختی/تقدیم به تمام معلمان از خود گذشته و فداكار.